اهمیت وجود کار تیمی در خانواده و 2 ایده تیمی بودن
اهمیت ذهنیت تیمی در خانواده
در اوایل ازدواج، من و شوهرم نگرش کار گروهی را در خود ایجاد کردیم. به اصطلاح، این ما علیه دنیا بودیم. وقتی بچه دار شدیم، می خواستیم فضایی از کار گروهی خانوادگی ایجاد کنیم. ما همیشه در آن کامل نبودهایم، اما چند دلیل برای اینکه ترویج کار گروهی خانواده مهم است و چگونه انجام دهیم پیدا کردهایم.
چرا کار تیمی خانواده اهمیت دارد؟
یکی از جنبههای اساسی کار تیمی در خانواده، توجه به نیازهای دیگران است. همانطور که میگویند: “من” در کار تیمی محل وجود ندارد. به نظرم بهترین روش برای ایجاد روابط سالم در خانواده، فکر کردن به نیازهای افراد آن است. من تجربه دیدهام که در اوقات مختلف، اعضای خانواده (از جمله خودم و همسرم) از یکدیگر مراقبت و حمایت میکنند، که نشاندهنده اهمیت دیدگاه کار گروهی در خانواده ماست.
یکی از مزایای دیگر کار گروهی در خانواده، امکان جشن گرفتن از پیروزیهاست. این ایده کمک میکند تا رقابت بین اعضای خانواده کاهش یابد. ما به فرزندانمان یادآوری کردهایم که خبر خوب برای یکی از ما، خوشبختی برای همه است. ما تاکید داریم که رقابت برای تعیین کسی که برتر است یا بیشترین سود را کسب میکند، مفید نیست. در عوض، ما از پیروزیها با هم خوشحال میشویم و درک میکنیم که این پیروزیها برای هر فرد، ارزش مختص خود را دارند.
به طور کلی، کار گروهی در خانواده شامل ارزشها و نگرشهایی است که بیشتر از همه برای خانواده مورد توجه قرار میدهم. میخواهم تا در خانوادهامان، یک محیط امن و حامی داشته باشیم. میخواهم اعضای خانواده به یکدیگر کمک کنند و از یکدیگر حمایت کنند. و از همه مهمتر، میخواهم اعضای خانواده متوجه باشند که هر کدام بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند. ما همگی اعضای جداییناپذیر خانواده خود هستیم و اگر یکی از اعضا کمبود داشته باشد، کارکرد تیم به خوبی ادامه نخواهد داشت.
کار تیمی خانوادگی چگونه به نظر می رسد؟
در طول سالها، ما ذهنیت کار تیمی خانواده را به روشهای مختلف در خانوادهمان دیدهایم.
– وقتی فرزندان ما یک خوراکی شیرین بدون دیگری دریافت میکنند، از آنها میخواهند که یک خوراکی را با دیگری به اشتراک بگذارند تا کسی از قلم نیفتد.
– بچه های ما با هم کار کرده اند تا اتاق خواب ها و فضاهای مشترکشان را مرتب کنند. (یعنی دو هفته پیش، دیدم که آنها داوطلبانه با هم کار می کنند تا قفسه های کتابشان را با هم مرتب کنند و مرتب کنند!)
– تمام خانواده در تابستان امسال برای بازسازی هر دو اتاق خواب بچه ها با هم کار کردند. همه ما با هم قسمتی از تخت دخترم را رنگ کردیم، و همه یک آخر هفته را صرف مرتب کردن و مرتب کردن اسباببازیهای اتاق پسرم کردیم.
– وقتی دخترم پیش من بیدار است، برای برادر کوچکش (و گاهی اوقات برای من!) صبحانه درست می کند.
– فرزندان ما برای برنامه ریزی فعالیت های سرگرم کننده مانند یک روز خانوادگی با هم متحد شده اند.
– ما «مهمانیهای» تاشوی خانوادگی داریم و با هم کار میکنیم تا لباسها را تا کرده و کنار بگذاریم.
ایده هایی برای ایجاد کار تیمی خانواده
شما فقط یک روز از خواب بیدار نمی شوید و اعلام می کنید که همه یک تیم هستند و این پایان کار است. اکنون حدود یک دهه است که روی آن کار کردهایم و هنوز در حال یافتن راههایی برای بهبود هستیم. هیچ کس به هیچ وجه کامل نیست. اما، کارهایی وجود دارد که می توانید برای تشویق کار تیمی در خانواده خود انجام دهید.
1. روی پروژه ها با هم کار کنید.
کار تیمی خیلی بهتر از کار کردن روی یک پروژه با هم نیست. درگیر کردن کل خانواده در پروژههای اطراف خانه به همه کمک میکند یاد بگیرند که چگونه با هم کار کنند و ذهنیت کار تیمی خانواده را ایجاد میکند. بچه های ما همیشه در مورد پروژه هایی که ما از آنها خواسته ایم با ما کار کنند هیجان زده نبوده اند. ما قطعاً در مورد تعدیل نگرش بحث هایی داشته ایم. ما به بچهها یادآوری میکنیم که برای کمک یا به نفع کل خانوادهمان با هم کار میکنیم. و ما تمام تلاش خود را می کنیم تا مطمئن شویم که نگرش های خوبی نیز داریم و در عین حال واضح است که نگرش های بد قابل تحمل نخواهد بود.
اتفاقی که در نهایت رخ داده این است که حتی وقتی بچهها در مورد پروژهای که نمیخواهند کار کنند، با آن موافقت میکنند. در پایان، وقتی پروژه را با هم به پایان میرسانیم، آنها نیز مانند ما احساس خوبی نسبت به آن دارند.
یکی دیگر از امتیازات کار روی پروژهها، آموزش مهارتهای زندگی به بچهها است. بچهها به شوهرم کمک کردند تا ترمزهای ماشین را عوض کند، به من کمک کردند غذا درست کنم، اتاقها را تمیز کنم، کمدها را مرتب کنم و موارد دیگر. برخی از مهارت ها بزرگتر از سایر مهارت ها هستند. من به فرزندان 8 و 11 سالهام اعتماد نمیکنم که ترمزهای ماشین را خودشان عوض کنند، اما دوست دارم که آنها درک درستی از نحوه کار ترمزهای ماشین و مزایای انجام آن کار خودمان داشته باشند.
چیزهای دیگر، مانند کمک به من در تهیه غذا، قبلاً جواب داده است، زیرا پیرترین من واقعاً در آشپزی درخشیده است و شام را برای خانواده ما و همچنین چندین غذای دیگر را کاملاً خودش درست کرده است. او رضایت از درست کردن غذا برای افرادی که دوستشان دارد را آموخته است.
2. در مورد یک تیم بودن صحبت کنید.
اگرچه فعالیتهای ما در کلیت خود بلندتر از کلمات هستند، اما هنوز هم استفاده از واژگان برای تقویت ارتباط و همکاری خانوادگی اهمیت دارد. بهترین روشی که برای ایجاد ارتباط و هماهنگی در کار تیمی پیدا کردهایم، استفاده از رویکردهای کوچک و لحظهای به جای برگزاری سخنرانیهای طولانی است. زیرا باید اذعان کرد که سخنرانیهای طولانی معمولاً جذابیت کافی برای کودکان (یا حتی بزرگسالان!) را ندارند.
به جای اینکه به سخنرانیها گیر بیندازیم، وقتی کودکان ما را مشاهده میکنیم که با یکدیگر یا حتی با ما همکاری میکنند، تحسینشان میکنیم. ما به واقعیت این موضوع پی میبریم که چگونه با هم کار کردهاند و این انگیزه ما را افزایش میدهد. زمانی که یکی از فرزندانمان حسادت نسبت به کار دیگری دارد (مثلاً یکی از آنها بیشتر از دیگری تلاش میکند)، به جای اینکه به او بگوییم که از حسادت دوری کند، به او کمک میکنیم که برای خواهر یا برادرش خوشحال شود. زیرا به آنها یادآوری میکنیم که آنچه برای یکی از ما خوب است، برای همهی ما خوب است. ما ممکن است جشنی برگزار کنیم تا اعضای خانوادهمان را شاد کنیم، زیرا میدانیم که برخی اوقات خانواده همراه ما جشن میگیرند.
این ممکن است کمی خندهدار به نظر بیاید، اما گاهی اوقات ما اعترافات جالبی میکنیم و میگوییم: “به کارت ادامه بده، تیم!” هیچکدام از ما به طور ویژه به ورزش علاقهمند نیستیم، اما ارتباط و همکاری با یکدیگر برایمان مهم است. این جملات غیرمعمول به ما کمک میکند به یاد بیاوریم که واقعاً یک تیم هستیم که با هم کار میکنیم.